آلبوم پلاستیکا
- سال انتشار: ۱۳۹۳
- ناشر: آوای باربد
- میکس و مسترینگ: حمیدرضا آداب، استودیو پاپ
- گرافیست: وحید میثاقی
- سال انتشار: ۱۳۹۳
- ناشر: آوای باربد
- میکس و مسترینگ: حمیدرضا آداب، استودیو پاپ
- گرافیست: وحید میثاقی
اشعار آلبوم پلاستیکا
1- پلاستیکا
كنار چشمه زباله زيره ابرای تيكه پاره
رو آب بركش يه ماهی كه مرده ميومد به يادش
يه جايی كه آبش رنگ آبه
پلاستيكای باطل نشونست
رنگ برگا رنگ خونست
بی برگ سرد خونه
ميشه رنگ مرگ پونه
رقص ماهی يادمونه
تو بركه زير ابرای تيكه پاره
«نوید اربابیان»
2- در چشمهای
در چشمهای كوچك آئينه
يك حس ناشناخته میبینم
طوری نگاه میكندم انگار
چيزيست روی صورت غمگينم
من گريهام تو بغض فرو خورده
شايد مرا به دست تو بسپارند
انگار ابراي جهان با من
بر روی شانه های تو میبارند
دل میكنم از آئينه و آنگاه
آهسته میروم به اتاق تو
تو نيستی و خاطرهايت هست
كز ميكنم كنار اجاق تو
من عصر يك قناری غمگينم
تلخم چنان كه حاجت خواندن نيست
اين شعر را براي تو میگویم
حس ميكنم كه فرصت ماندن نيست
«رضا عابدین زاده»
3- کشکک زانوی تو
مزرعه نه
گندم نه
دل نه
آن مرد داس دارد
آن مرد دلش میخواست
زیر آفتاب
با لبان تو
آواز بخواند
آن مرد هرگز نمیدانست
میتواند با مترسک
با لباس تو در تن مترسک
برقصد
آن مرد با گردهي نانی زیر بغل
با لیوان آبجوی حلبیش
آن مرد با بشقاب سیب زمینیش
با دستش روی کلید برق
هرگز نمیدونست
كه لبخند میتونه داشته باشه
آن مرد با کمربندش روی اضلاع زندگی
روی لبان تو
از ارتفاع زندگی
روی حروف روزنامه که نخوانده است
روی کشکک زانوی تو از مستی
آن مرد هنوز دست روی گرده ی اسبش میگذارد زیر آن درخت
«آبان صابری»
4- دنیای واقعی
زير گنبد كبود شب قصههای تو
يه پری مياد ترسون و لرزون
ميخواد بپره اما بالاش خيسه افتاده
ميترسه گير گرگا بيفته
ميخوام بارون و بند بيارم
يه خورشيد تو شبهاش بكارم
ميخوام تو دلش غم نباشه
ميخوام هرچی كه خواست اون باشه
توی دنيای واقعی از من براي تو
بجز زخم قلبت چيزی نموند
وقتی بيحالم سر تا پا بيزارم
مينالم از سنگينيه نگاه مردم
ميخوام تو دخمه ها بمونم
با اشك و يه لبخند بخونم
ميخوام ديواری توش نباشه
ميخوام آزاد و عريان باشه
«نوید اربابیان»
5- بیهوده
آن روز را نشستم و گفتم
چه فايده
بيهوده بود هرچه به سمت تو آمدم
چيزی نيافتم
هر جا اگر كه رفتم و هر جا كه سر زدم
ديگر اميدی نيست به رگهايم
ای فرصتی كه رفت به آسانی
در پله ها اگر دمی ايستاده بود مرگ
میشد كه اين سياهيه مفرط را
بردارم از هميشهی پيشانی
آه ای آنكه باز نميگردی
همچون جوانیام
آه ای ان كه باز نميگردی
ای زندگانیام
تقدير واقعی من اين است كه اينچنين
ميريزد از درخت تو پاييز برگ ريز
آن عصرهای لحن صميمی گذشت و رفت
آن روزها تمام شدند و من و تو نيز
ميخواهم از تو دور شوم چون درخت كاج
مثل عبور نام تو از رازهای من
آه ای زن قديمی آوازهای من
آن روز را نشستم و گفتم چه فايده
«رضا عابدین زاده»
6- آخرین امید
ای آخرين احساس خوشبختی
بی تو تموم فصلها سردن
اندوه ها چون گلهای از گرگ
اطراف اين ويرونه ميگردن
جاده تو رو گم كرده توی من
پشت سرت پلها تبر ميشن
پروانهها چون برگ ميريزن
رودخونهها پرخاشگر ميشن
روزی كه گم كردم تو رو تو باد
احساس كردم خالی و سردم
گفتم يه چيزی از تو جا مونده
بايد به سمت خونه برگردم
تو عشق تو درمان و تو مرحم
من زخمهاي رو به بهبودی
اون روزها اون روزهای تلخ
تو آخرين اميد من بودی
«جواد گنجعلی»
7- پرسه
نبودی بدون تو رويا نداشتم
خودم رو مثل ساعتم جا میذاشتم
تو يك لحظههایی كم آورده بودم
مثل كوزههای ترک خورده بودم
دلم پرسههای سگی زير بارون
دلم دم دمای غروب زمستون
دلم غربت خونههای قديمی
دلم نامه اي از رفيقی صميمی
دلم باغ مرده دلم ابر پاره
دلم لحضههايی كه گفتن نداره
رسيدی يه حسی من و زيرو رو كرد
نگاهت منو با خودم روبرو كرد
من از بار خودخواهيه تو شكستم
شبا روی نعش خودم مینشستم
من اين لحظهها با خودم در ستيزم
من از حبس چشمای تو میگريزم
«جواد گنجعلی»
8- سنگفرش
ای سنگفرش راه که شبهای بی سحر
تک بوسه های پای مرا نوش کردهای
ای سنگفرش راه که در تلخی سکوت
آواز گامهای مرا گوش کردهای
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد
جز من که سالهاست کنار تو ماندهام
بر روی سنگهای تو با پای خسته … ، آه
عمری بخیره پیکر خود را کشاندهام
ای سنگفرش هیچ در این تیره شام ژرف
آواز آشنای کسی را شنیدهای؟
در جستجوی او به کجا تن کشم دگر
ای سنگفرش گم شده ام را ندیدهای ؟
«نصرت رحمانی»
اشعار منطبق با خوانش خواننده میباشد و عدم تطبیق احتمالی با نسخه چاپی شعر، تعمداً صورت گرفته است.